به نام آن که گل را خنده آموخت
صفحه 48:
اَلمُعجَم: (واژه نامه):
إِذا: هرگاه، اگر زَرَعَ: کاشت فَلاح: کشاورز نَهار: روز أراذِل: فرومایگان سَأَلَ: پرسید «مذکر»
سَألَتْ: پرسید «مؤنث»
سَألَتـهُ: از او پرسیدقَرُبَ مِنْ: نزدیک شد به واجِب: تکلیف أَفاضِل: شایستگان سَلِمَ: سالم ماند قَصیر: کوتاه وَجَدَ: پیدا کرد بَحَثَ عَن: دنبالِ... گشت سَمِعَ: شنید «مذکر»
سَمِعَتْ: شنید «مؤنث»قَمَر: ماه وَصَلَ: رسید ثُمَّ: سپس شَمس: خورشید مَلَکَ: فرمانروا شد هَلَکَ: هلاک شد حَصَدَ: درو کرد صَعِدَ: بالا رفت مَنْ: هر کس
مَن زَرَعَ العُدوان: هر کس دشمنی کاشت؛ (بکارد)أُمُّـهُ: مادرش خَرَجَ: بیرون رفت طَرَقَ: کوبید مَنْ: کسی که
اَلمُسلِمُ مَن سَلِمَ النّاسُ...: مسمان کسی است که مردم سالم بمانند...ذَهَبَتْ: رفت «مؤنث» خُسران: زیان عُدوان: دشمنی لِسانِهِ: زبانش دَخَلَ: داخل شد عَنْ: از لَعِبَ: باز ی کرد رَجَعَ: برگشت فَتَحَ: باز کرد لَیلَ: شب