به نام خدا
صفحه 72:
مُعجَم(واژه نامه):
اِبتِسام: لبخند
بِابتسامٍ: با لبخندجمال: زیبایی شَبَکَة: تور
شَبَکةٌ کبیرةٌ: تور بزرگیوَحید: تنها أَحَد: کسی حزین: غمگین عَلِمَ: دانست
عَلِمَ أَنَّ: دانست که
عَلِمنَ: دانستندهَرَب: فرار کرد
هَرَبَتا: فرار کردند
هَرَبنَ: فرار کردندأَنَّ: که خافَ: ترسید
خافتا: ترسیدند
خافوا: ترسیدند فَـ: پس
فَرِحنَ: خوشحال شدندـهُم: ـِشان، ــِ آنها
مَلابِسَهُم: لباس هایشان
ـهُنَّ، ـهِنَّ: ـِشان، ــِ آنها
لِنَجاتِهِنَّ: به خاطر نجاتشانبَل: بلکه خائِف: ترسیده، ترسان قَبیح: زشت هُنَّ: آنان، ایشان «جمع مؤنث» جاء: آمد
جاؤو: آمدند سَمَک: ماهی « جمع: أَسماک»
سمکة: ماهی « جمع: سمکات»قَذَفَ: انداخت
قَذَفوا: انداختند
قَذَفوها» او را انداختندنَظَرَ: نگاه کرد
نَظَرنَ: نگاه کردندجِدّاٌ: بسیار سَمَکَةٌحَجَریَّةٌ: سنگ ماهی لکِنَّ: ولی
لکِنَّهُم: ولـی آنها أَخَذوها: او را گرفتند
إلَیها: به او
مِنها: از او
لِنَجاتِها: به خاطره نجات او
فیلمی از داستان "زینت باطن"
معنی این داستان:
در دریای بزرگی مهای زشتی بود که اسمش « سنگ ماهی» بود. و ماهی ها از او می ترسیدند. او به سمت دو ماهی رفت. ماهی ها ترسیدند و فرار کردند. او همیشه تنها بود. روزی از روها، 5 صیاد آمدند. پس تور بزرگی در دریا انداختند. ماهی ها در تور افتادند.هیچ کس برای نجات آنها نیامد. سنگ ماهی صدای ماهی ها را شنید. پس به طور نگاه کرد پس ناراحت شدو برای نجات ماهی ها رفت. تور ماهی گیر ها را به سرعت پاره کرد. ماهی ها خارج شدند و همگی فرار کردند. پس سنگ ماهی در تور افتاد و ماهیگیر ها اورا گرفتند. ماهی ها ناراحت بودند. برای این که سنگ ماهی برای نجات آنها در تور افتاد. ماهی ها به کشتی ماهیگیرها نگاه کردند. آنها او را گرفتند اما او را در آب انداختند. برای این که آن واقعا زشت بود و آنها از آن ترسیدند. ماهی ها برای نجات او خوشحال شدند. و با لبخند به او نگاه کردند و فهمیدند قطعا زیبایی باطن از زیبایی ظاهر برتر است.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: زیبایی باطل، بهتر از زیبایی ظاهر است.